نقش عقل فعالpower point 3 وword/ازچکیده مباحث درس نوآوری های فلسفی صدرالمتألهین استاددکترسیدمرتضی حسینی شاهرودی

 

 

                                    حجم فایل:  KB 166                    نوع فایل : power point                استادحسینی شاهرودی

مطالب power point استادمحترم که درفایل بالا قابل دسترس است توسط سرکارخانم مهنازرنجبرزاده بصورت متنی درآورده شده که در ذیل قابل مشاهده است

        

3 - نقش عقل فعال

•          از نظر ملاصدرا، مثل افلاطوني و ارباب انواع و ملائكه مقرّب يك واقعيت هستند

•          در رأس آن‌ها جبرئيل يا روح‌القدس قرار دارد

•          براي تكميل نفس انساني، جبرئيل از همه لايق‌تر و مناسب‌تر است.(اسفار، ج9، ص143)

•          هرگاه از عقل فعّال صحبت مي‌كنيم در واقع از همه اين تعابير صحبت شده است.

•          بر این اساس، جبرئيل يا روح‌القدس همان عقل فعال و از عقول طولی است

اتحاد نفس با عقل فعال یا اتصال آن

به نظر صدرا، نفس ناطقه انساني با عقل فعّال متحد مي‌شود

وی فهم اين مسئله را مانند اعتقاد به اتّحاد عاقل و معقول از افاضات الهي مي‌داند.(اسفار، ج3، ص336)

ابن‌سينا، خواجه طوسي قائل به ارتباط و اتصال نفس ناطقه با عقل فعّال بوده و آن را مخرج نفس از قوه به فعل مي‌دانسته‌اند ولي اتّحاد آن با عقل فعّال را قبول ندارند.

عبارت صدرا

•          اعلم أنّ للعقل الفعّال وجوداً فى نفسه و وجوداً فى أنفسنا، فإنّ كمال النفس و تمام وجودها و صورتها و غايتها هو وجودالعقل الفعّال لها و اتّصالها به و اتّحادها معه؛ فإنّ ما لا وصول لشىء إليه بوجه الاتّحاد، لايكون غاية لوجود ذلك الشىء. (صدرا، اسفار، ج9، ص189؛ شواهد، ص245؛ اسفار، ج3، ص339 و 488؛ ج9، ص143)

•          چنین عبارتهایی دلالت بر فنا دارد نه اتحاد

•          اگر شرط غایت بودن چیزی، اتحاد باشد باید اتحاد با خدای متعال را نیز پذیرفت و حال آن که هیچ کس نپذیرفته است

برهان صدرا بر وجود عقل فعّال براي نفس

•          گرچه نفس در ابتدا عقل بالقوه است ولی با كسب معقولات و التفات به علوم ثانوي، بالفعل می‌گردد؛ پس نفس از عقل بالقوه به عقل بالفعل منتقل مي‌گردد

•          هرچيزي كه از قوه به فعل مي‌رسد ناگزير از امري است كه آن را از قوه خارج كرده و به فعل برساند.

•          اگر مخرج، جسم يا جسماني باشد لازم مي‌آيد كه اخس، علت امر اشرف گردد که محال است

•          اگر عقل باشد يا اين عقل در اصل فطرت عقل است، فثبت المطلوب، و اگر نیست، تسلسل لازم مي‌آيد. (اسفار، ج3، ص141ـ142)

•          این دلیل بر وجود عقل فعال است نه اتحاد آن

تمثیل

•          نسبت عقل فعّال به نفس يا عقل بالقوه مانند نسبت خورشيد به چشمي است كه بالقوه مبصر است.

•          چشم قبل از اينكه بالفعل بينا گردد بالقوه است، نه در خود چشم كفايت بالفعل بينا شدن هست و نه در جوهر رنگ‌ها مرئي بالفعل شدن هست

•          خورشيد به چشم و رنگ‌ها نوري را اعطا مي‌كند كه چشم به‌وسيلة آن بالفعل بينا گردد و رنگ‌ها بواسطة آن مرئي گردند.

•          همچنين است رابطة عقل فعّال با نفوس انسان‌ها. (اسفار، ج3، ص463ـ464؛ همان، ج9، ص143؛ صدرا، مفاتيح الغيب، ص580؛ اسفار، ج3، ص339)

عالم مُثل و عالم مثال

•          صدرا علاوه بر مُثل افلاطوني به عالم مثال نيز معتقد است

•          عالم مثال: محل یا مرتیه وجود حقايق صور خيالي.

•          برهان: صور خيالي در ذهن نیستند وگرنه انطباع كبير در صغير خواهد بود

•          در خارج هم نیستند وگرنه باید هر حس سالمي آن‌ها را احساس كند

•          عدم هم نیستند وگرنه تصور نمي‌شدند

•          در عالم عقول هم نيستند. (چون صورت‌هاي جسماني هستند)

•          پس در جاي ديگري بنام عالم مثال يا خيال منفصل قرار دارند و اين عالم با مُثل افلاطوني متفاوت است.(شواهد، ص303)

•          ملاك حصول علم، چه جزئي و چه كلي، به اتّحاد نفس با صورتي در عالم برزخ و مثال و حقيقي در عالم عقل صرف است.

كيفيت ارتباط نفس با عقل فعّال يا مُثل الهي

•          صدرا دربارة كيفيت ارتباط نفس با عقل فعّال يا مُثل الهي تعبيرات متفاوتي دارد كه به‌لحاظ حالات مختلف نفس از حيث قوّت و ضعف و مراتب اشتدادي نفس و نقص و كمال آن است.

•          وی می‌گوید: نفس صور حسي و خيالي را از همان آغاز، خلق و ابداع مي‌كند و هنگام تعقل صورت‌هاي عقلي با عقل فعّال و غيره ارتباط مي‌يابد ولي اين ارتباط در آغاز ضعيف است.

•          اين ضعف یا در اثر نقص نفس است، يا بواسطة انواع ارتباط مانند ديدن از راه دور

•          ولي وقتي كمال يافت، اتحاد آن با عقل فعّال بحدي است كه در آن فاني مي‌گردد و اشياء را همانگونه كه در خارج هستند، بدون هيچگونه تفاوتي مشاهده مي‌كند. البته چنين مشاهده و معرفتي براي نفوس ناقص و ضعيف ميسور نيست.(اسفار ج2، ص359ـ360)

تفاوت نفوس در علوم

به‌نظر صدرا مبدأ تمام علوم، عالم قدس است

استعداد نفوس متفاوت است و هنگامي كه نفس كاملاً مستعد گردد هيچ تفاوتي در ادراك اوّليات (بديهيّات اوّليه) و علوم نظري نيست و همه يكسان از عالم قدس افاضه مي‌شوند

اسباب ظاهري مانند بحث و تفكر و شنيدن از معلم بشري علت علم نيستند بلكه معدّ و واسطة فيض هستند

و چون علم از عالم قدس و عقل فعّال بر همه يكسان افاضه مي‌شود، چون باب ملكوت و فيض الهي بر هيچكس مسدود نيست، اگر اكتساب علوم براي كسي غيرمقدور يا مشكل باشد، از جانب خود اوست و مربوط است به قصور و ضعف نفس او.(اسفار، ج3، ص384ـ385)

پس اگر نفس نقصی نداشته باشد، قوه عقلي، ذاتيات علوم مكتسب خود را از عرضيات تشخيص داده و حقايق آن‌ها را از لواحقشان و اصولشان را از فروعشان باز مي‌شناسد.(اسفار، ج9، ص143)

عمومیت علم حضوری از طریق اتحاد یا فنا

بر این اساس، نفس انسان كه مدرك علوم است با عواملي متّحد مي‌گردد (فانی می شود) كه حقيقت همه اشياء در آن‌ها مكنون است

پس از این اتحاد یا فنا، علم نفس به آن حقايق علم حضوري است و ديگر ترديدي در اينكه علم ما به اشياء مطابق با واقع آن‌هاست باقي نمي‌ماند؛ به گونه ای كه ذاتيات اشياء را از عوارضشان بخوبي تشخيص مي‌دهيم.

شرایط ادراک

•          1- استعداد و آمادگي نفس: افاضة علوم از عالم قدس و عقل فعّال مشروط به شرايطي است كه يكي از مهم‌ترين آن‌ها، استعداد و آمادگي نفس است.

به همين سبب نفس هنگام تعقّل معقولات در ابتدا آن‌ها را مبهم و تاريك ادراك مي‌كند مانند كسي كه از دور شيئي را رؤيت مي‌كند و وقتي بكمال رسيد و نقص آن برطرف شد، مي‌تواند با عقل فعّال متحد گشته و حقايق واقع در آن را بعينه شهود كند.

•          2- شرط دیگر آن تصفيه قلب و شستشوي كدورت‌هاي نفساني است

چنين توفيقي مخصوص افراد خاصّي است. به‌گفته صدرا علم به حقايق اشياء به همان صورتي كه در واقع هستند، بسيار مشكل است مگر براي كسي كه قلبش را به نور حق منوّر گرداند و حجاب و مانع بين او و وجود محض مرتفع شود.(اسفار، ج1، ص248ـ249)

 

                                          

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید