معقولات ثانبه(2ازچکیده مباحث درس صدرالمتألهین 2 استاد سیدمرتضی حسینی شاهرودی)

دیدگاه‌های مختلف درباره ادراک‏ کلی

1- قبل از سقراط(سوفسطائیان): مبدأ پیدایش تمام‏ تصورات و ادراکات جزئی و کلی، معقول و غیر معقول، حواس است‏ و یگانه راه حصول‏ ادراکات بشر حواس او است.

2- افلاطون: علم و معرفت، به محسوسات تعلق نمی‏گیرد؛ زیرا محسوسات متغیر، جزئی و زایل شدنی هستند و متعلق علم باید ثابت، کلی و دائم باشد، و آن چیزی جز «مثل» نیست که معقولند نه محسوس.

3- ارسطو:وی با نظریه‏ استاد خود مخالفت نمود و وجود معلومات قبلی و بلکه وجود قبلی روح؛ تقدم عقل بر حس؛ تقدم‏ ادراکات کلی بر ادراکات جزئی را انکار نمود.

•         به‌نظر وی، روح در آغاز پیدایش، استعداد محض‏ است و بالفعل واجد معلوم و معقولی‏ نیست بلکه آنها را به تدریج به دست‏ می‏آورد.

•         ادراک جزئیات، مقدم بر ادراک کلیات است؛ ذهن با درک جزئیات، با قوه عاقله به تجرید و تعمیم می‏پردازد و معانی کلیه انتزاع‏ می‏کند.

4- حکمای اسلامی

•         غالبا از نظریه ارسطو در باب کیفیت حصول علم و معرفت‏ پیروی نموده‏اند

•      به اضافه اینکه‏ نقطه مبهم در نطریه ارسطو درباره‏ ادراکات بدیهی را نیز روشن نموده‏اند و یادآور شده‏اند که ادراکات بدیهی نیز مسبوق به ادراکات جزئی حسی‏ می‏باشند.

•      به‌گفته صدرا «تصورات‏ حسّی نفس را برای‏ بدیهیات اولی تصوری و تصدیقی مستعد می‏کند» در عین‏ حال مسبوق بودن بدیهیات به ادراکات‏ حسی با بداهت آنها منافات ندارد؛ زیرا مفهوم بدیهی آن است که به تأمل‏ فکری نیاز نداشته باشد هر چند پیدایش آن مشروط به حصول ادراکات‏ جزئی از طریق حواس باشد.

•      ابتکار علامه طباطبایی

•      در سخنان فلاسفه مسلمان چگونگی‏ انتزاع بدیهیات اولی عقلی از محسوسات بیان نشده است.

مفاهیم وجود، عدم، وحدت، کثرت، ضرورت، امکان، امتناع، «مفاهیم انتزاعی» یا «معقولات‏ثانویه» یا«خارج محمول» هستند و از مفاهیم ماهوی مانند اسب، درخت، انسان، سفیدی، سیاهی، شکل انتزاع‏ شده‏اند ولی درباره چگونگی آن سخنی نمی‏گویند.

•      آیا ممکن است مفهومی، مفهوم دیگر را تولید کند؟

در مقاله پیدایش کثرت‏ در ادراکات (مقاله پنجم اصول‏ فلسفه) برای اولین بار کیفیت‏ انتزاع این مفاهیم بیان شده‏ است. مفاهیم کلی دو دسته‏اند:

1- مفاهیم کلی که از طریق حواس‏ خارجی یا داخلی وارد ذهن شده آنگاه‏ عقل با قوه تجرید و تعمیم از آنها مفاهیم کلی ساخته است. (معقولات‏ اولیه)

•      2- مفاهیم کلی که نفس از معقولات‏ اولیه ساخته است (معقولات ثانویه)

•      5- عقل‌گرایان اروپا

دانشمندان‏ اروپایی (از قرن شانزدهم به بعد) در رابطه با راه حصول علم، دو دسته‏ می‏باشند: عقل‌گرایان و حس‌گرایان.

•      عقل‌گرایان ‏ ادراکات ذهنی را دو گونه می‏دانند:

•      1- مفاهیمی که مستقیما از راه یکی‏ از حواس وارد ذهن شده‏اند و قوه‏ عاقله با نیروی تجرید از آنها صورت‏ کلی و معقول ساخته است.

•      2- مفاهیم ابداعی عقل و به اصطلاح، فطری و ذاتی عقل. (مفاهیم ما قبل حس)

•      دکارت

•      دکارت (1596-1560) که‏ پیش‌کسوت عقل‌گرایان است پاره‏ای از مفاهیم و تصورات از قبیل: وجود، وحدت، بعد، شکل و حرکت را فطری‏ و ذاتی عقل می‏داند، پس از وی‏ گروهی از فلاسفه ‏ اصول عقاید دکارت را فی الجمله‏ پذیرفتند.

•      کانت (1724-1804) نیز به وجه‏ دیگری قائل به معانی فطری شد و مفاهیم‏ ریاضی را فطری و ما قبل حس و احساس می‏داند.

•      6- حس‌گرایان

•      عقل‏‏ تصورات فطری و ذاتی ندارد؛ ذهن در آغاز به منزله‏ لوح سفیدی است که بتدریج‏ از راه حواس خارجی و داخلی‏ نقشهایی را می‏پذیرد

•      ذهن تصورات‏ ذهنی را با حواس از خارج یا درون به‌دست می‌آورد سپس با تجرید و تعمیم از آنها معانی کلی‏ می‌سازد. پیشکسوت آن‌ها جان لاک‏ انگلیسی (1632-1704) است

•      تفاوت نظریه فلاسفه اسلامی با عقل‌گرایان و حس‌گرایان اروپا

•      از نظر فلاسفه اسلامی نه آن‏ گونه که عقلیون گفته‏اند، عقل‏ دارای آن خاصیت ذاتی است که‏ پاره‏ای از مفاهیم را از پیش خود و بدون وساطت و مداخله هیچ قوه‏ دیگری، ابداع نماید

نه آن‏گونه که‏حسیون پنداشته‏اند، کار عقل‏ منحصر است به تجرید و تعمیم و تجزیه و ترکیب صورتهای محسوسه

•      بلکه قوه مدرکه انسان یک فعالیت‏ دیگری انجام می‏دهد که ما آن را نوعی‏ خاص از انتزاع می‏نامیم و همین‏ انتزاع است که بدیهیات اولیه تصوریه‏ منطق و غالب مفاهیم عامه فلسفه اولی‏ را برای ذهن بشر به وجود آورده است.

•      این مفاهیم عامه اگر چه از لحاظ پیدایش از مفاهیم خاصه و بالأخص از محسوسات خارجیه مؤخر بوده و در درجه دوم قرار دارند (معقولات ثانویه)، ولی از لحاظ منطقی، بدیهی اولی‏ می‏باشند؛ از لحاظ فلسفی و روانشناسی در درجه دوم، و از لحاظ منطقی در درجه اول می‏باشند. (اصول فلسفه و روش رئالیسم، ط 1350 هـ ش، ج2، ص 4-11؛ شرح مبسوط منظومه، ج 1، ص 329-333)

•      اقسام مفاهیم کلی (معقولات)

•      1- برخی از مفاهیم کلی، حالت تعمیم یافته صور جزئی حسی و خیالی است که واجد مشترکات جزئیات و فاقد مشخصات فردی آن‌ها و قابل صدق بر افراد کثیر از آن حقیقت است.

•      این معقولات، مبین چیستی اشیا خارجی است (مفاهیم ماهوی یا معقولات اولی).

•      عمده مفاهیم مربوط به زندگی روزمره و محاورات عرفی از این دسته‏اند.

•      معقول ثانی منطقی

•      2- مفاهیمی که موضوع و موصوف آن‌ها، مفاهیمی ذهنی‏اند. مثلا مقصود از «انسان مفهومی کلی است»، انسان خارجی نیست، زیرا کلیت، خاصیت مفهوم ذهنی انسان است.

•      این مفاهیم، ناظر به موجودات جهان‏ خارج؛ مسبوق به ادراک حسی نیستند و صرفا با تأمل در مفاهیم ذهنی بدست می‏آیند. مفاهیم منطقی مانند تصور، تصدیق، قضیه، قیاس و غیره از این دسته‏اند.

•      معقول ثانی فلسفی

•      3- مفاهیمی که غالبا ‏ اوصاف اشیا خارجی و مبین احوال و روابط و نحوه وجود آنهایند؛ در خارج مصداق ندارند، اما اشیا خارجی به آنها متصف‏ می‏شوند. مثلا «آتش علت حرارت‏ است»، آتش و حرارت‏ در خارج موجود است، اما شی‏ سومی به نام علیت در خارج‏ نیست. اما آتش حقیقتا علت حرارت‏ است.

•      «این قلم واحد است»، وحدت قلم از سنخ‏ اعراض خارجی آن، مانند رنگ، طول، زبری و نرمی‏ نیست، ولی براستی این قلم واحد است. وحدت قلم‏ نه امری موهوم و اعتباری و نه خاصیت فیزیکی آن‏ است. همه مفاهیم فلسفی از این سنخند.

•      پیشینه بحث معقولات:

•       1- فارابی

•      فارابی به انواع معقولات توجه داشته ولی اشاره مشخصی به اقسام آن ها نکرده است.

•      وی در آثار خود، از اصطلاح «معانی عامه» و نیز «معقولات اول» استفاده کرده، اما این عناوین را به عنوان انواع و اقسام مفاهیم کلی و معقولات به کار نبرده است.

•      معانی عامه نزد فارابی عناوینی است که در خارج موجود نبوده و در ذهن وجود دارد؛ مانند حیوان (به عنوان جنس) «معقولات اول» نیز به نظر فارابی، همان آگاهی ها و معلومات نخستین انسان می باشد. که پایه معلومات دیگر است؛ مانند مفاهیم و تصدیقات بدیهی.

•      ( الفارابی، التعلیقات، تحقیق الدکتور جعفر آل یاسین، حکمت، 1371، ص 59؛ ابونصر فارابی، السیاسة المدنیّه، ترجمه و شرح حسن ملکشاهی، سروش، 1376، ص 162)

•      2- ابن سینا

•      ابن سینا از دو نوع معقول نام برده است: معقول اول (جسم وحیوان) و معقول ثانی (کلیت و جزئیت). معقول ثانی سینوی همان معقول ثانی منطقی است.

•      تنها ویژگی معقولات ثانی منطق این است که مستند به معقولات اول است (ابن سینا، التعلیقات، تحقیق الدکتور عبدالرحمن بدوی، مکتب الاعلام الاسلامی فی الحوزة العلمیة، ص 167)

•      ابن سینا به دسته ای دیگر از مفاهیم توجه دارد که همان مفاهیم فلسفی است. ولی این قبیل مفاهیم را جزو انواع معقولات ذکر نکرده است.

•      وی مفاهیم مورد بحث در فلسفه را متمایز از مفاهیم ماهوی و منطقی یا معقولات اوّلی و ثانی منطقی می‌داند.

•      مشخصات مفاهیم فلسفی از نظر ابن سینا

•      الف. مشترک میان همه علوم است

•      ب. عوارض مخصوص علوم جزئی به شمار نمی رود

•      ج. مفاهیم فلسفی صفات اشیاست، نه ذوات آن‌ها

•      د. تحت مقوله واحد نیست

•      هـ. عوارض وجود بماهو وجودند.

•      ( ابن سینا، الشفاء، الالهیات، تحقیق ابراهیم مدکور، کتابخانه آیة الله نجفی، 1404 ق.، ص 12 ـ 13؛ محمدفنایی اشکوری، معقول ثانی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله) 1375، ص 34)

•      3- خواجه نصیر طوسی

•      خواجه نیز به دو قسم معقول اوّل و ثانی اشاره دارد.

•      وی عنوان «معقول ثانی» را به طور اعم به کار برده، به گونه ای که هم شامل معقولات منطقی است و هم معقولات فلسفی.( العلامة الحلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسن زاده آملی، قم مؤسسة النشر الاسلامی، 1407 ق.، ص 42؛ جوادی آملی، رحیق مختوم، 1375، ج 1، بخش 4، ص 458)

•      مفاهیمی که وی جزو معقولات ثانی دانسته از قبیل شیئیت، وجود، عدم، امکان، امتناع، وجوب، ماهیت، ترکّب، وحدت، کثرت، علّیت، معلولیت، جوهر، عرض، اضافه، قدم، حدوث، کلّیت، جزئیت، ذاتیت، عرضیّت، جنس، فصل و نوع است.

•      معقولات ثانی در کتاب اساس الاقتباس

•      مراد خواجه از «معقولات ثانی» در اساس الاقتباس همان ثانی منطقی است نه اعم از فلسفی و منطقی. وی در ذیل این عنوان، تنها مفاهیم منطقی از قبیل کلی، جزئی، ذاتی و عرضی را می آورد.

•      ( نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، تصحیح مدرّس رضوی، تهران، دانشگاه تهران، 1361، ص 399)

•      ویژگی های معقولات اوّلی و ثانی از نظر خواجه نصیر و شارحان وی

•      الف. معقولات اولی: هم در ذهن موجودند و هم در خارج.( رحیق مختوم، ص 458؛ سیدهاشم الحسینی الطهرانی، توضیح المراد، تعلیقه علی شرح تجرید الاعتقاد، مفید، 1365، ص 89)

•      ب. معقولات ثانی: 1- تنها در ذهن موجود بوده و فاقد فرد خارجی است؛ از امور عینی نبوده و از محمولات عقلی صرف است؛ یعنی مانند حیوان و انسان در خارج تحقق ندارد.

•      2- معقولات ثانی یا اعتباری بر معقولات اوّلی عارض می شود و به آن ها مستند است.

•      3- در میان موجودات و در عرض آن ها به عنوان یک واقعیت و فرد تحقق ندارد.

•      4- وجود این معقولات وجودی تبعی است؛ یعنی تابع وقایم به غیر خود می باشد.

•      5- این معقولات جز در حالت عروض بر غیر خود، که همان ماهیات باشد،تعقّل نمی شود؛ یعنی به عنوان عارض تعقل می گردد؛

•      6- جنس الاجناس واقع نمی شود. (کشف المرادفی شرح تجریدالاعتقاد، ص42،43،65 ـ 67 (متن) و ص 450)

•      شیخ اشراق

•      وی به‌طور مستقل، به معقولات و اقسام آن پرداخت.

•      به نظر وی، تصورات عقلی و کلی به دو دسته کلی تقسیم می شود: 1- مفاهیم عینی 2- مفاهیم ذهنی.

•      مفاهیم عینی محمولاتی است که علاوه بر صورتی در عقل، وجود خارجی دارد؛ مانند سیاهی، سفیدی و حرکت.

    مفاهیم ذهنی محمولاتی است که وجود آن ها در خارج نیست؛ آن ها تنها در ذهن است؛ مانند امکان. (مجموعه مصنفّات شیخ اشراق، ج 1، «التلویحات»و«المشارع و المطارحات»مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372، ص21، 361 و ج 2«حکمة الاشراق»، ص 64 ـ 71)

•      وی این مفاهیم را «معقولات ثانی» و «اعتباریات عقلی و ذهنی» نامید.

•      اوصاف معقولات ثانی یا اعتباریات ذهنی

•      1- تنها در ذهن زاید بر ماهیت است و بر آن ها اضافه می شود

•      2- حدی ندارد، جزهمان حقایق عینی که برآن ها مترتب می شود

•      3- فقط در ذهن موجود است

•      4- در خارج دارای ذوات عینی نیست

•      5- اجزای ماهیت عینی نمی باشد

•      6- اموری است که از وقوع و تحقق آن ها در خارج، تکرار نوع آن ها لازم می آید

•      7- مفاهیم اعتباری عقلی، اعم از دیگر مفاهیم است

•      8- قابل حمل بر امور متعدد می باشد

•      9- به طور مستقل در خارج وجود ندارد

•      10- قابل اشاره حسی نمی باشد

•     11- هر صفتی که انفکاک آن از موضوعش ممتنع باشد،اعتباری است؛ یعنی موضوع این صفات ممکن نیست بدون این صفات موجود باشد

•      (همان، ج 1، «التلویحات»، ص 21، 25 و المشارع، ص 364 و ج 2 «حکمة الاشراق»، ص 64، 71، 72 و ج 3 «بستان القلوب»، ص 358؛ ابراهیمی دنیایی، قواعد کلی فلسفی، مؤسسه مطالعات علمی و فرهنگی، 1366، ج 2، قاعده 98)

•      مصادیق مفاهیم و اعتبارات عقلی یا معقولات ثانی

•      وجود، وحدت، شیئیت، حقیقت، امکان، مقدار، وجوب، نهایت، لانهایت، ماهیت،صورت، عرضیّت، کلی، جزئی، عموم و خصوص، جنس و فصل، جوهریّت، امور بسیط، عدد، اضافات، سکون و هیولی. (مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 1، ص 18، 22، 25، 343، 364، 369، 370، 413 و ج 2، ص 64 ـ 74، 109 ـ 110؛ قطب الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، بیدار، ص 298)

•      مفاهیم مزبور نشان می‌دهد که سهروردی بین معقولات ثانی منطقی و فلسفی تمایز ننهاده است.

•      تفکیک معقولات ثانی منطقی و فلسفی در حکمت متعالیه

•      صدرا در بیان انواع معقولات و مفاهیم، سه تقسیم بندی دارد. (صدرالدین شیرازی، اسفار، مصطفوی، 1368، ج 1، ص 332؛ رحیق مختوم، ج 1، بخش چهارم، ص 422 ـ 423)

•      الف. تقسیم معقولات به 1- معقولات اوّلی 2- ثانی فلسفی 3- ثانی منطقی

•      ب. تقسیم به 1- ماهوی 2- انتزاعی 3- منطقی

•      ج. تقسیم به 1- معقولات اوّلی 2- معقولات ثانی (الف) فلسفی؛ (ب) منطقی.(اسفار، ج 1، ص 332)

•      الف. معقولات اوّل

•      اموری است که دارای فرد و وجود خارجی بوده و همان گونه که در ذهن ادراک می شود، در خارج نیز یافت می گردد. وجود خارجی آن ها به سه صورت تصور می شود:

•      1- وجود مستقل (فی نفسه لنفسه)؛ مانند انسان و درخت؛

•      2- اموری که وجود انضمامی دارد(فی نفسه لغیره)؛مانند سفیدی؛

•      3- وجود انتزاعی که به منشأ انتزاع خود موجود است؛ مانند جهل و کوری.( همان، ص 334؛ رحیق مختوم، ج 1، بخش چهارم، ص 421 ـ 422)

•      ب. معقولات ثانی منطقی

•      مفاهیمی که صورتی در خارج ندارد و موضوعات و صفات آن ها در ذهن موجود است. (اسفار، ج 1، ص 180 ـ 181)

•      ج. معقولات ثانی فلسفی

•      1- اوصاف ذهنی است که صورتی در خارج ندارد، اما اشیای خارج از ذهن را وصف می کند

•      2- وجود این مفاهیم در خارج عبارت از اتصاف موجودات خارجی به آن ها به حسب وجود و خارجیّت آن هاست

•      3- این مفاهیم هویتی زاید بر ذات و واقعیت موصوفات خود ندارد

•      4- غیریت و زاید بودن این مفاهیم نسبت به موضوعات خود، در عقل است.

•      5- وقتی این مفاهیم بر ماهیاتی حمل می شود، عین ماهیات یا یکی از ماهیات نیست، بلکه یک عرض عام برای آن ها محسوب می شود

•      6- در عالم خارج به نحو رابط وجود دارد

•      7- چون ناظربه وجود وواقعیت جداگانه و مستقلی در واقعیت یک شیء نمی باشد، مفاهیم فلسفی متعددی را از جهات مختلف می توان بر یک مصداق و یک واقعیت حمل کرد و بدان نسبت داد. این مفاهیم متعدد دلیل تعدد ذوات در آن واقعیت نخواهد بود.

•      8- هم عین و هم ذهن را وصف می کند.( همان، ج 1، ص 140، 172، 175، 179، 180، 243، 334؛ رحیق مختوم، ج 1، بخش چهارم: ص 423، 460)

•      حکیم سبزواری

•      وی نیز معقولات را به سه دسته تقسیم می کند:

•      1- معقولات اوّلی: محمول و مفهومی که عروض و اتصاف آن ها در خارج است؛

•      2- معقولات ثانی منطقی؛ مفاهیمی که عروض و اتصاف آن ها در عقل است

•      3- معقولات ثانی فلسفی: معقولاتی که عروض آن ها در عقل است، ولی اتصافشان یا در عقل است و یا در خارج. اَعدام و اعتباریات نیز در این دسته قرار می گیرد.(حاج ملاّهادی سبزواری، شرح المنظومه، دارالمرتضی، ص 95 ـ 99)

•      علاّمه طباطبائی

•      نخستین فیلسوف مسلمانی که به طور مستقل، به مبحث شناخت و معرفت پرداخته و در واقع، مؤسس معرفت شناسی نوین در میان فلاسفه صدرایی، علاّمه طباطبایی است.(علاّمه طباطبائی، اصول فلسفه و روش ریالیسم، پاورقی مرتضی مطهری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص 194، 195، 197؛ همو، نهایة الحکمه، تعلیقه علاّمه طباطبائی، قم، مؤسسة النشرالاسلامی، 1364، ص 20)

•      اقسام مفاهیم یا معقولات:

•      1- حقیقی یا ماهوی فلسفی2- معقولات یا مفاهیم کلی اعتباریِ اعم یا معقولات ثانی 3- اعتباری یا غیرماهوی منطقی 4- اعتباریِ اخص یا اعتباریِ اجتماعی و عملی

•      الف. مفاهیم حقیقی یا ماهوی: مفاهیمی که هم در خارج موجود است و هم در ذهن.

•      ب. مفاهیم یا معقولات ثانی فلسفی یا اعتباری عقلی

•      1- حیثیت مصداقشان یا در خارج بودن است؛ مانند وجود و صفات حقیقی آن و یا در خارج نبودن است؛ مانند عدم

•      2- ثبوت آن ها به ثبوت مصادیق آن هاست

•      3- مأخوذ در ماهیتِ مصادیق و حدود آن ها نیست و ناظر به آن حدود نمی باشد

•      4- منشأ انتزاع این مفاهیم، یا ماهیات و معقولات اوّلی است یا حکم و یا علم حضوری

•      5- همانند اخذ معقولات اوّلی و مانند انتزاع ماهیات از خارج، به دست نیامده است، بلکه همراه با فعالیت خاص عقل و از روی اضطرار و ناگزیری حاصل می شود

•      6- این مفاهیم دارای حد منطقی (جنس و فصل) نیست و به عنوان جنس برای ماهیتی نیز قرار نمی گیرد

•      7- مفاهیمی است که هم بر واجب الوجود و هم بر ممکن الوجود حمل می شود

•      8- بر بیش از یک مقوله حمل می گردد.

•      ج. مفاهیم منطقی: مفاهیمی که حیثیت مصداقشان در ذهن بودن است.

•      د. مفاهیم اعتباری اجتماعی و عملی

•      1- با یک فعالیت خاص ذهنی با عنوان «استعاره» حاصل می شود که عبارت است از: عاریت گرفتن مفهومی حقیقی و به کار بردن آن در حوزه اعمال

•      2- این مفاهیم برای غایات عملی و زندگی به عاریت گرفته شده است و برای این منظور تحقق پیدا می کند

•      3- دارای حدود منطقی نیست و درباره آن ها، برهان جاری نمی شود

•      4- مطابقی در خارج ندارد (بر خلاف مفاهیم ماهوی)

•      5- تعابیری که از این مفاهیم حاصل می آید، صدق و کذب پذیر نیست، بلکه در باب این تعابیر، از مقبولیت (هنگام تأمین غایات) و مردودیت آن ها (هنگام عدم تأمین غایات) می توان سخن گفت.

•      استاد مطهّری

•      وی چهار دسته از مفاهیم را مورد توجه قرار داده است. (مرتضی مطهری، شرح مختصر منظومه، حکمت، 1360، ج 1، غرر هشتم / همو، شرح مبسوط منظومه، حکمت، 1406، ج 2، ص 60 ـ 121 و ج 3، ص 348 ـ 353؛ همو، تکامل اجتماعی انسان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص 51؛ اصول فلسفه و روش ریالیسم، ص 276 ـ 288، پاورقی)

•      دسته یکم: معقولات اوّلی یا ماهوی

•      1- صورت های مستقیم و بلاواسطه اشیاست که از عالم خارج اخذ شده

•      2- از اقسام موجودات که در عرض موجودات دیگر مطرح می شود، ناظر به هویاتی مستقل و در کنار موجودات دیگر می باشد و هر مفهومی ماهوی به هویتی مستقل از آنچه مفهوم ماهوی دیگر بدان دلالت می کند اشاره دارد

•      3- مسبوق به احساس و تخیل می باشد؛ در ازای مفاهیم ماهوی دارای صورت های حسی و خیالی می باشیم

•      4- اختصاص به نوع خاص و جنس خاص و حداکثر یک مقوله خاص دارد

•      5- قضایایی که از ترکیب این مفاهیم تشکیل می شود، حقیقیه است.

•      دسته دوم: معقولات ثانی فلسفی

•      1- به واسطه معقولات اوّلی یا مفاهیم ماهوی ـ از آن حیث که در خارج تحقق دارد ـ برای ذهن حاصل می شود؛ یعنی مفاهیمی انتزاعی است که منشأ انتزاع آن ها معقولات ماهویِ ناظر به خارج می باشد

•      2- از احکام موجود به شمار می آید و نمی توان گفت در عرْض و کنار مفاهیم ماهوی دلالت بر موجودیت مستقلی دارد. این اوصاف ناظر به وجود خودِ موضوع و خودِ ماهیت موجود می باشد

•      3- مسبوق به ادراک حسی یا خیالی نمی باشد

•      4- اختصاص به نوع یا جنس یا مقوله خاصی ندارد و عمومیت آن ها بیش تر است

•      5- از معانی حرفی انتزاع شده و به صورت معانی و مفاهیم اسمی و مستقل برای ذهن حاصل شده است

•      6- قضایایی که از معقولات ثانی فلسفی تشکیل می شود، قضایای حقیقیه است.

•      دسته سوم: معقولات ثانی منطقی

•      1- با واسطه صور ذهنی و ماهیات ذهنی ـ از آن نظر که در ذهن است ـ برای ذهن حاصل می شود

•      2- به عنوان وصف یا ماهیتی برای موجودات خاص در خارج نیست، بلکه اوصاف ادراکات ذهنی می باشد، از آن نظر که در ذهن است

•      3- مصداقی درخارج ندارد؛ مصادیق این مفاهیم در ذهن است

•      4- مسبوق به ادراک حسی و خیالی نمی باشد

•      5- قضایایی که از مفاهیم منطقی تشکیل می شود ذهنیه است.

•      دسته چهارم: مفاهیم اعتباری

•      1- حاصل فعالیت استعاری دستگاه ادراکی انسان است

•      2- انعکاس یک سلسله امور واقعی و نفس الامری نیست، از واقعیات نفس الامری حکایت نمی کند و مصداقی جز آنچه انسان در ظرف توهّم خویش فرض نموده است، ندارد؛ یعنی دارای مصادیق فرضی است، نه حقیقی.

•      3- نه اقسام وجود است و نه احکام وجود و نه اوصاف مفاهیم و گزاره های ذهنی

•      4- ابزارگونه بوده و در حکم وسایل نفس انسان برای وصول به مقاصد عملی و تمایلات و گرایشات درونی او می باشد

•      5- از ترکیب این مفاهیم «قضیه»ای تشکیل نمی شود.

•      طبقه بندی مقایسه ای آراء فلاسفه مسلمان

•      الف. 1- بیان صریح در تفکیک مفاهیم کلی: ابن سینا، خواجه نصیر طوسی، شیخ اشراق، سبزواری، علاّمه طباطبائی، مطهری،

•      2- عدم بیان صریح در تفکیک مفاهیم کلی: فارابی.

•      ب. 1- توجه به دوگانگی مفاهیم کلی: ابن سینا، خواجه نصیرطوسی، شیخ اشراق

•      2- توجه به چندگانگی (بیش از دو قسم بودن) مفاهیم کلی: صدرالمتألّهین، سبزواری، علاّمه طباطبائی، مطهّری.

•      ج. 1- بیان صریح در تفکیک مفاهیم ثانی فلسفی و منطقی: صدرالمتألّهین، سبزواری، علاّمه طباطبائی، مطهّری

•      2- عدم بیان صریح در تفکیک مفاهیم ثانی فلسفی و منطقی: فارابی، ابن سینا، خواجه نصیر طوسی، شیخ اشراق

•      معقول اول

•      معقولات اولی یا مفاهیم ماهوی، ساده‏ترین‏ تصورات کلی هستند که انتزاع آنها نیازی به تأمل و فعالیت پیچیده ذهنی ندارد. گویی این‏ مفاهیم، مستقیما و بلاواسطه از خارج به ذهن‏ آمده‏اند. تنها شرط ادراک آن‌ها، تقدم ادراک‏ جزئی محسوس یا مشهود است.

•      تقسیم مفاهیم ماهوی

•      تقسیم اول :مفاهیم‏ ماهوی به دو قسم «حقیقی» و «موهوم» تقسیم می‌شود.

•      مصادیق مفاهیم ماهوی حقیقی در خارج وجود دارند (مفهوم درخت و سنگ).

•      مفاهیم‏ وهمی، مصداق خارجی ندارند، بلکه محصول‏ واهمه و خیالند. (مفهوم غول و سیمرغ).

تقسیم دوم:مفاهیم ماهوی به مفاهیم‏ جوهری (جسم) و عرضی (سفید) تقسیم می‏شوند.

•      مفاهیم‏ عرضی مانند مفاهیم جوهری در ذهن از استقلال‏ بر خوردارند و اتکایی به مفاهیم جوهری ندارند، هر چند در وجود خارجی محتاج به موضوع‏اند.

•      تقسیم سوم:مفاهیم ماهوی‏ به دو قسم ذاتی و عرضی تقسیم می‏شوند:

 

•      ذاتیات‏ مقوم حقیقت نوعند و با حذف‏ هر یک از آن‌ها، نوع منتفی می‌شود.

•      عرضیات مقوم حقیقت نوع نیستند و با سلب آنها، نوع تغییر نمی‏کند.

•      تفاوت تقسیم دوم و سوم

•      مفاهیم ذاتی و عرضی بر خلاف مفاهیم جوهری و عرضی، اموری‏ نسبی‏اند. مثلا مفهوم رنگ نسبت به سفیدی، ذاتی‏ است، اما نسبت به جسم، عرضی است. ناطقیت‏ نسبت به حیوان، عرضی است، اما نسبت به انسان، ذاتی است. اما جوهر و عرض نسبی نیستند، بلکه‏ جوهر همیشه جوهر است و عرض همیشه عرض.

•      همچنین عرضیات، منحصر به مفاهیم ماهوی‏ نیستند، بلکه مفاهیم فلسفی را نیز شامل می‏شوند، مثلا وجود نسبت به ماهیات، عرضی است، با این که‏ فی نفسه نه جوهر است، نه عرض.

•      معقولات ثانیه منطقی

•      اگر تصورات و تصدیقات که‏ حاکی از جهان خارجند به‌منظور کشف قوانین‏ حاکم و روابط آنها مورد مطالعه گیرند، به مفاهیم و قضایای دیگری می‏رسیم که حاکی از مفاهیم و قضایای ذهنی است.

این مفاهیم که ناظر به‏ دیگر مفاهیم بوده و از احکام و خواص آنها سخن‏ می‏گوید «معقولات ثانیه منطقی» است. مفاهیم منطقی، مفاهیم درجه دوم و علم منطق، علم‏ درجه دوم است.

•      این مفاهیم ثانوی‌اند، چون تا مفاهیمی از سنخ دیگر در ذهن نباشد، نوبت به این مفاهیم نمی‏رسد؛

•      منطقی‌اند، چون ناظر به احکام و خواص‏ و روابط مفاهیم دیگرند نه اشیا جهان خارج، لذا فرد خارجی ندارند و در جواب «ما هو» واقع نمی‏شوند.

•      نحوه انتزاع مفاهیم منطقی

•      ذهن در ابتدا فاقد هرگونه تصور و تصدیقی است (عقل هیولانی).

•      سرمایه اولی معرفت، علم‏ حضوری و پس از آن ادراک حسی است.

•      مفاهیم منطقی از ملاحظه مفاهیم حاصل در ذهن‏ و با توجه به خواص و ویژگی‌های آنها انتزاع می‏شوند. تا چیزی به ذهن نیاید، معقولات ثانیه منطقی پیدا نمی‏شوند.

•      معقولات ثانیه فلسفی یا مفاهیم انتزاعی

•      بنیادی‏ترین فهم‏ حصولی از واقعیت، در قالب معقولات ثانیه فلسفی یا مفاهیم انتزاعی حاصل می‌شود.

•      این مفاهیم از سویی‏ منطبق بر موجوداتند و صفت اعیان خارجی‌اند و از دیگر سو در خارج وجود ندارند. نه در ذهن از گونه مفاهیم منطقی و ذهنی‏اند و نه در خارج از تیره‏ مفاهیم ماهوی و معقولات اولی. با این که هستند، نیستند و در عین حضور غایبند.

•      کیفیت انتزاع معقولات ثانیه فلسفی

•      چون این مفاهیم، فرد خارجی و محسوس‏ ندارند، از طریق حس حاصل نمی‏شوند، زیرا این مفاهیم، پیوندی با حواس بیرونی ندارند و فرد حسی ندارند تا مثلا با تجرید و تعمیم بدست‏ آیند. لذا با هیچ تصرفی در محسوسات نمی‏توان به‏ این دسته از معقولات رسید.

•      این معضلی است که‏ فلاسفه تجربی همیشه با آن درگیر بوده‌اند.

•      این مفاهیم که نه فرد حسی دارند و نه از سنخ مفاهیم‏ تخیلی هستند که از ترکیب صور حاصل شده باشند

•      پیدایش مفاهیم فلسفی

•      فلسفه اسلامی در تفسیر پیدایش مفاهیم فلسفی، سیر تکاملی سه مرحله‏ای دارد:

•      مرحله نخست

•      این مفاهیم در درجه ثانی از تعقلند؛ ابتدا مفاهیم ماهوی (مثلا انسان) را درک می‏کنیم، ‏ و با تأمل در آن، «امکان» را به عنوان وصف انسان، یافته و بر آن حمل می‏کنیم.

•      بررسی: اما با توجه به این که عمده معقولات ثانیه فلسفی، حاکی از انحا و روابط وجودیند، ماهیت، صلاحیت‏ برای انتزاع این مفاهیم را ندارد، اسناد این اوصاف‏ به مفاهیم، از باب«وصف به حال متعلق» و «اسناد مجازی» است.

•      مرحله دوم

•      در انتزاع‏ مفاهیم فلسفی، توجه به یک مفهوم ماهوی کافی‏ نیست، بلکه در اغلب موارد به دو مفهوم نیاز است که‏ با مقایسه آن دو مفهوم، معقول ثانی فلسفی انتزاع‏ می‏شود.

•      از این رو غالب این مفاهیم به صورت زوج‏های‏ متقابلند، مانند وحدت و کثرت، عینی و ذهنی، علت‏ و معلول و غیره.

•      مثلا برای درک مفهوم «امکان» باید معنی «انسان» و «وجود» را درک کنیم و نسبت انسان‏ با وجود را مورد توجه قرار دهیم، از این طریق است‏ که می‏توانیم به مفهوم «امکان» برسیم.

•      یا از مقایسه آتش و سوزاندن به رابطه علی‏ بین آنها می‏رسیم. آتش را به علیت و سوزاندن را به‏ معلولیت متصف می‏کنیم.

•      بررسی: ولی مقایسه دو مفهوم برای پیدایش مفهوم سومی که مغایر با آن‏ دو است، کافی نیست مرحله سوم‏ در صدد است تا این جهت را تأمین کند.

•      مرحله سوم

•      سرچشمه‏های آغازین معرفت:

•      1- سرچشمه بیرونی (احساس)

•      2- سرچشمه درونی (شهود حضوری).

•      اگر حس را تنها راه معرفت بدانیم، علاوه بر این که حس بدون‏ تکیه بر شهود حضوری امکانپذیر نیست، از تفسیر بسیاری از مفاهیم‏ مانند مفاهیم فلسفی، منطقی، ریاضی و غیره که‏ اساس دانش بشری را تشکیل می‏دهند و ارتباطی با حس ندارند. عاجز خواهیم ماند

•      عمده مفاهیم فلسفی ریشه در علم حضوری‏ دارند و آشنایی اولیه ما با این مفاهیم از طریق تأمل‏ در نفس و رویدادهای نفسانی و نسبتی که بین اینها برقرار است، خواهد بود. با تأمل در این مشاهدات، مفاهیمی را انتزاع کند.

•      البته همه مفاهیم انتزاعی مستقیما از مشهودات انتزاع‏ نمی‏شوند بلکه‏ بسیاری از مفاهیم با وساطت دیگر مفاهیم بدست‏ می‏آیند.

•      ابتکار علامه

•      نظریه انتزاع مفاهیم فلسفی از یافته‏های حضوری‏ را اولین بار در فلسفه اسلامی، علامه طباطبایی در مقاله پنجم «اصول فلسفه و روش رئالیسم» مطرح کرد.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید