حجم فایل: KB 110 نوع فایل : power point
فصل پنجم : عوالم كلي وحضرات خمس
• عالم از نظر لغت به معنی چیزی است که به وسیله آن علم به چیزی بهدست میآید (ما به یعلم الشئ
• در اصطلاح، عالم عبارت است از ماسوی الله
• وجه تسمیه: چون از طریق ما سوی الله میتوان اسماء و صفات حق تعالی را شناخت
• از طریق هر فردی از افراد عالم، اسمی از اسماء حق تعالی شناخته میشود، هر فردی، مظهر اسمی از اسماء اوست
• راه شناخت اسماء
• با افراد کلی آن مانند اجناس و انواع، اسماء کلی شناخته میشود و با افراد جزئی آن، اسماء جزئی شناخته میشود
• حتی با حیواناتی که از نظر عوام، حقیر و ناچیزند مانند مگس، پشه نیز برخی از اسماء حق تعالی که آینها مظاهر آنند، شناخته میشود.
• بهوسیله عقل اول که عالمی کلی است که جامع همه حقایق کلی عالم است، اسم رحمن شناخته میشود
• بهوسیله نفس کلی که عالمی کلی است که جامع همه حقایق جزئی چیزهایی است که در عقل اول است، اسم رحیم شناخته میشود.
• رحمت رحمانی و رحیمی
• رحمت رحمانی عبارت است از بسط اصل وجود اصول اشیاء و فروع آنها
• رحمت رحیمی عبارت است از بسط کمال وجود
• حق تعالی صد رحمت دارد که یکی از آنها به جهان طبیعت نازل شده است و نود و نه رحمت دیگر در روز قیامت ظاهر میشود
• انسان کامل
• بهوسیله انسان کامل که عالمی کلی است که جامع اجمالی و تفصیلی جمیع آن چیزی است که در عقل اول وجود دارد، اسم الله که جامع همه اسماء است شناخته میشود.
• در مرتبه روح انسان کامل همه آن چه که در عقل اول وجود دارد بهگونه اجمالی وجود دارد
• در مرتبه قلب انسان کامل همه آن چه که در عقل اول وجود دارد بهگونه تفصیلی وجود دارد
• از آنجا که هر فردی از عوالم، نشان اسمی از اسماء الهی است و هر اسمی مشتمل بر ذات الهی است که ذات نیز مشتمل بر همه اسماء است، از طریق هر فردی از افراد عالم نیز میتوان همه اسماء را شناخت.
• از این جهت، اسماء الهی نامتناهی است
• حضرات خَمس
• از آنجا که حضرات الهی پنج حضرت است، عوالم کلی عالم نیز پنج عالم است
• حضرت عبارت است از مقام یا مرتبه بروز و ظهور ذات به ذات یا به صفتی از صفات
• 1- حضرت اول، حضرت ذات یا حضرت غیب مطلق است كه در آن حق تعالی با ذات خود بر خود ظاهر است و در اين حضرت، اعيان خارجی بهطور کلی منتفي هستند. عالم مربوط به این حضرت، عالم اعیان ثابته در حضرت علمی است.
• 2- در مقابل این حضرت، حضرت شهاد مطلق قرار دارد و عالم ان عالم ملک است
• 3 و 4- حضرت غیب مضاف که بر دو قسم است: 1- غیب مضافی که به غیب مطلق نزدیک است و عالم آن عالم ارواج جبروتی و ملکوتی است، یعنی عالم عقول و نفوس مجرد 2- غیب مضافی که به حضرت شهادت مطلق نزدیک است و عالم آن عالم مثال است.
• 5- حضرت جامع حضرات چهارگانه و عالم آن عالم انسانی است که جامع همه عوالم وجود و هر آنچه در آن است، میباشد
• مظهریت عوالم
• عالم ملک، مظهر عالم جبروت (عالم مجردات) است
• عالم جبروت مظهر عالم اعیان ثابته است
• عالم اعیان ثابته مظهر عالم اسما، الهی و حضرت واحدیت است
• عالم اسما، الهی و حضرت واحدیت، مظهر حضرت احدیت است
• (بنابراینکه حضرت غيب مطلق، حضرت ذات باشد، حضرتی که در آن ذات برای ذات ظاهر است و اعيان اصلا ظهور ندارند نه علماً و نه وجوداً و عالم اعيان حضرت اسماء باشد، حضرت پنجم، حضرت حس است).
• نکته
• هر یک از عوالم هستی خواه کلی و خواه جزئی، کتاب الهی است چون کلمات تام الهی در آن است
• بر این اساس، عقل اول و نفس کلی که دو صورت ام الکتاباند، دو کتاب الهی هستند
• گاهی به عقل اول ام الکتاب گفته میشود، بدین سبب که به همه اشیاء احاطه اجمالی دارد
• و به نفس کلی کتاب مبین گفته میشود، چون همه اشیاء در آن بهگونه تفصیلی ظاهر شده است
• به نفس منطبع در جسم کلی، از آن جهت که به حوادث تعلق دارد، متاب محو و اثبات گفته میشود.
• انسان کامل: کتاب جامع
• به انسان کامل، کتاب جامع گفته میشود، چون نسخه عالم کبیر است
• از جهت روح و عقلش، ام الکتاب است
• از جهت قلبش، لوح محفوظ است
• از جهت نفسش، کتاب محو و اثبات است
• آنچه گفته شد، کتابهای کلی است اما جزئیات آت قابل شمارش نیست.
• برخی ام الكتاب را تعين اول (قرآن) و كتاب مبين را تعين ثاني (فرقان) دانستهاند
نکته
• نسبت عقل اول به عالم کبیر و حقایق آن دقیقا همان نسبت روح انسان به بدن و قوای اوست
• نفس کلی قلب عالم کبیر است چنانکه نفس ناطقه قلب انسان است
• فصل ششم: عالم مثال
• الم مثال، عالمی روحانی است که از جهت محسوسیت و مقدار به عالم جسمانی شباهت دارد و ازجهتنورانیت و تجرد از مادّه به عالم مجرد عقلی شباهت دارد؛ نه جسم مرکب مادّی است و نه جوهر مجرد عقلی، بلکه برزخ میان آن دو است
• بسا بتوان گفته که عالم مثال، عالم جسمانی نورانی لطیف است که میان دو عالم عقل و طبیعت عنصری قرار گرفته است.
• حقایق جوهری در هر یک از عوالم روحانی و عقلی و خیالی وجود دارد و در هر یک از این عوالم، صور مناسب خود را دارند.
• آسمانها
• عالم مثال مشتمل است بر عرش، کرسی، آسمانها و زمینهای هفتگانه و هر آنچه در آنهاست
• به احتمال بسیار معراج در همین عالم رخ داده است
• آدم در آسمان اول، یحیی وعیسی در آسمان دوم، یوسف در آسمان سوم، ادریس در آسمان چهارم، هارون در آسمان پنجم، موسی در آسمان ششم و ابراهیم در آسمان هفتم رویت شدند
• عامل صدق مشاهدات
• اگر سالک از مرحله خیال مطلق عبور کند و به مثال مطلق برسد، همه مشاهداتش صادق خواهد بود و اشیاء را همانگونه خواهد دید که در واقع هستند
• در همین مرتبه است که انسان به عین ثابت خود و احوال آن از طریق مشاهده آگاه میشود
• اما تازمانی که اشیاء در عالم خیال مقید خود مشاهده میکند، ممکن است مشاهداتش مطابق با واقع باشد و ممکن است مطابق با واقع نباشد
• عوامل مشاهده مطابق با واقع
• عوامل مشاهد مطابق با واقع چند دسته است:
• 1- عواملی که مربوط به نفس است
• 2- عواملی که مربوط به بدن است
• 3- عواملی که مربوط به هر دو است.
• عوامل مربوط به نفس
• توجه تام به حق تعالی؛ داشتن ملکه راستگویی؛ رغبت نفس به عالم روحانی عقلی؛ رغبت نفس به طهارت از نقایص خود؛ روگردانی از از شواغل بدنی؛ اتصاف به مجاهدات خُلقی
• اینها سبب نورانی شدن نفس و تقویت آن میشود بهگونهای که میتواند تاریکی موجب عدم مشاهده را از میان بردارد و حجابهای عالم حسی را رفع کند.
• همچنین سبب میشود مناسبت میان نفس و ارواح مجرد از طریق اتصاف به صفات آنها تقویت شود و زمینه افاضه معانی جزئی بر نفس فراهم شود و شهود تام تحقق یابد
• عوامل مربوط به بدن
• صحت و اعتدال مزاج شخصی و مزاج دماغی
• آنچه سبب این صحت و اعتدال میشود عبارت است از: انجام طاعات و عبادات بدنی؛ انجام کارهای خیر؛ بهکار بردن قوا و آلات بدنی به امر الهی؛ حفظ اعتدال میان افراط و تفریط؛ دوام وضو؛ ترک اشتغال به غیر حق با اشتغال به ذکر، بهویژه از آغاز شب تا هنگام خواب
• اسباب خطا
• اسباب خطا عبارت است از آنچه که مخالف اسباب صدق مشاهده است مانند: سوء مزاج، اشتغال نفس به لذتهای دنیوی، بهکار بردن قوه خیال در تخیلات فاسد، فرورفتن در شهوات، حریص بودن بر کارهای ناشایست
• اینگونه امور سبب ازدیان حجابهای نفس و افزایش ظلمت آن میشود که از عوامل مهم خطای در مشاهده است
نكته
• هر چه که در عالم طبیعت وجود دارد، در عالم مثال هم وجود دارد ولی عکس آن درست نیست به همین سبب است که گفته شده که عالم طبیعت نسبت به عالم مثال مانند حلقهای است نسبت به بیابانی بیپایان.
• البته به اراده حق تعالی آنچه که در جهان طبیعت، صورت نوعی نداشته باشد، مانند عقول مجرد، تمثل و تشکل به اشکال طبیعی خواهد یافت مانند ظهور حضرت جبرئیل به صورت دحیه کلبی؛ تمثل ملائکه به صور مناسب خود، ظهور اجنه به صور مختلف، ظهور نفوس کامل انسانی به شکلهایی غیر از شکلهای محسوس و شناخته شده خود هم در دنیا و هم پس از رفتن به برزخ و آخرت.
• نفوس کامل انسانی (بدلاء) این توانایی را دارند که در خیالات مکاشفین ظاهر شوند همانگونه که ملائکه و اجنّه در این عالم برای برخی ظاهر میشوند.
اقسام برزخ
• برزخ بر دو نوع است: برزخ نزولی و برزخ صعودی
• برزخی که ارواح پس از مفارقت از بدن بدانجا میروند، برزخ صعودی است.
مبادی صور مثالی خیال متصل
• 1-حواس ظاهری
• 2- قوه متخیله
• 3- تجلیات عالم معانی و عقولی قدسی در باطن نفس
• 4- انعکاس صور موجود در عالم مثال و خیال منفصل
• 5- تمثل ابالسه و شیاطین بیرون از وجود سالک